بیوگرافی و ادبیات

7 نکته از 23 سال کتابخوانی

1. نکات مهم را علامت گذاری کنید

من کتاب‌های غیرداستانی می‌خوانم تا اکتشافاتی در مورد خودم یا در مورد یک موضوع خاص داشته باشم. زمانی که برای مطالعه سرمایه‌گذاری می‌کنم با تکه‌هایی از اطلاعات جبران می‌شود – گاهی اوقات فقط پاراگراف‌ها، جملات یا عبارات – که روش زندگی و درک من از جهان را تغییر می‌دهد. این یک دستمزد شیرین برای نیروی کار است. جان پایپر یک بار آن را اینگونه توضیح داد:

چیزی که از حدود بیست سال مطالعه جدی آموختم این است که جملاتند که زندگی ام را تغییر می دهند، نه کتاب ها. چیزی که زندگی ام را تغییر می دهد، نگاهی اجمالی به حقیقت، چالشی قدرتمند، راه حلی برای یک معضل دیرینه است، و اینها معمولاً در یک یا دو جمله متمرکز می شوند. تقریبا 99 درصد مطالبی که می خوانم به خاطر نمی آورم، اما اگر یک درصد از هر کتاب یا مقاله ای که می خوانم بینش زندگی ام را تغییر دهد، پس از نود و نه درصد آن بیزار نیستم.

وقتی یک درصد از آنچه می خوانید آنقدر مفید است که زندگی را متحول کند، غربال کردن نود و نه درصد دیگر کتاب دردسرساز نیست. هر زمان که یک درصد ها  را می خوانم، آنها را مشخص می کنم و به پایگاه داده ای که در کامپیوترم نگه می دارم اضافه می کنم.

2. طلا را جمع آوری و ذخیره کنید

برخی افراد سکه ها و کارت های بیسبال را جمع آوری می کنند. من افکار دیگران را جمع آوری می کنم. وقتی یک جمله یا پاراگراف مهم (یک درصد) را می خوانم، آن را علامت گذاری می کنم و بعداً آن را برمی گردم و در یک پایگاه داده موضوعی در رایانه خود کپی می کنم. اگر حافظه ضعیفی دارید (مثل من)، به مکانی برای جمع آوری جملات و پاراگراف هایی نیاز دارید که امیدوارید برای آینده نگه دارید.

اینکه دقیقاً چگونه این اطلاعات را جمع آوری می کنید ممکن است متفاوت به نظر برسد. برخی از خوانندگان از دستگاه فتوکپی و پوشه استفاده می کنند. دیگران از یک مجله دست نویس استفاده می کنند. من از Evernote و یک پایگاه داده ساده مایکروسافت اکسل استفاده می کنم. من نقل قول‌ها را جمع‌آوری می‌کنم، که کلمه به کلمه تایپ می‌کنم، و آنها را بر اساس دسته‌های موضوعی و زیرمجموعه‌های اصلاح‌شده سازمان‌دهی می‌کنم. من می توانم از تجربه شخصی به شما بگویم، یک فکر تسخیر شده که بعداً در یک موقعیت واقعی بیان می شود، میل به ادامه خواندن را در شما تقویت می کند. هر فرآیندی که برای شما کار می کند، راهی برای ذخیره طلا پیدا کنید.

3. نقل قول

قبل از اینکه بتوانیم استدلال های نویسنده را بپذیریم یا نتیجه گیری نویسنده را رد کنیم، ابتدا باید آنچه را که نویسنده گفته است درک کنیم. این نقش بازنویسی است. در پایان یک فصل، محتوای فصل را بازنویسی کنید. در یک جمله، نکته اصلی فصل چه بود؟ در پایان کتاب، موضوع اصلی را در دو تا سه جمله بازگو کنید. هدف در اینجا یک نقد نیست، بلکه بیان ساده ای است، تا جایی که ممکن است به طور عینی، از آنچه نویسنده سعی در برقراری ارتباط دارد.

4. پاسخ “چرا؟”

نویسنده ای برای پرداختن به موضوع زمان گذاشته است، ناشر با چاپ آن موافقت کرد و شما کتاب را خریدید (یا قرض گرفتید). پس چرا نویسنده آن را نوشته است؟ چرا ناشر آن را چاپ کرد؟ چرا یک کتابفروشی آن را انبار کرد؟ هر یک از این سوالات باید پاسخی داشته باشد. همانطور که می خوانید، این پاسخ ها ممکن است از زبان نویسنده ظاهر شوند. وظیفه شما به عنوان یک خواننده یافتن پاسخ است. اغلب ارزیابی یک کتاب با پاسخ به این سؤالات مهم «چرا» انجام می شود. چرا این کتاب وجود دارد؟

5. سوراخ ها را پیدا کنید

ارزیابی آنچه نویسنده نوشته است نیاز به بصیرت دارد، اما برای تعیین اینکه نویسنده چه چیزی را نانوشته رها کرده است به تشخیص بسیار پیشرفته نیاز دارد. اغلب عیب مهلک یک کتاب این نیست که نویسنده چیزی را بد گفته است، بلکه این است که نویسنده چیزی اساسی را بیان نکرده است. پس چه چیزی ناگفته ماند؟ چه قطعاتی از کتاب کم بود؟ سوالاتی که قبل از شروع خواندن می نویسید در این مرحله بسیار مفید هستند. با بازگشت به سوالات اولیه خود، می توانید تعیین کنید که آیا نویسنده چیزی را در مورد موضوع از قلم انداخته است یا خیر.

6. بگذارید گرد و غبار بنشیند

پس از تکمیل یک کتاب، توقف کنید و قبل از ارزیابی نهایی به خودتان زمان بدهید. مانند رانندگی با یک پیکاپ در یک جاده سنگ ریزه، خواندن یک کتاب گرد و غبار (جزئیات) زیادی در مغز ایجاد می کند، و مفید است که اجازه دهید گرد و غبار قبل از ارزیابی کتاب بنشیند. اغلب پس از اینکه ذهن شما جزئیات را پردازش کرد، ارزش کتاب پس از چند روز واضح تر می شود. افکاری که در مورد یک کتاب در ذهن شما باقی می‌ماند، افکاری هستند که می‌خواهید آن‌ها را به تصویر بکشید. برگردید و آن افکار را در جلد داخلی کتاب یا در یک دفتر یادداشت بنویسید.

7. مقایسه و مقایسه کتاب ها

اگر کتاب هایی را با اولویت های مشخص انتخاب کنیم، به محتواهایی که با هم همپوشانی دارند می رسیم. خوانندگان بالغ کتاب هایشان را با هم مقایسه می کنند و به این سوال ها پاسخ می دهند. آیا این کتاب بهتر یا بدتر از سایر کتاب هایی است که در این زمینه خوانده ام؟ مفیدتر است یا نه؟ کجای این کتاب با کتاب دیگری مغایرت داشت؟ چه محتوایی را پوشش داده که در سایر کتاب ها نیست؟ بهترین کتاب‌ها، کتاب‌هایی اند که یک موضوع را به طور کامل پوشش می‌دهند، چندین بار می‌خوانیمشان و به دوستانمان توصیه می‌ کنیم.

بنابراین، این 23 نکته من برای خواندن ادبیات غیرداستانی است که از 23 سال مطالعه غیرداستانی استخراج شده است. به اعتقاد من، تمام این مهارت‌ها باعث می‌شود که ما خوانندگان باهوش‌تر، متفکران بهتر، خوانندگان بهتر کتاب مقدس و بهتر بتوانیم آنچه را که پولس از ما می‌خواند انجام دهیم: در کنار هم نگه داشتن نقشه عظیم خدا برای خلقت خود و عروسش، کلیسا.

اشتباهات رایج در کتابخوانی

  • مطالعه در کنار عوامل حواس پرتی
  • راه رفتن هنگام مطالعه
  • خط کشیدن زیر تمام مطالب
  • بلند خواندن کتاب
  • استفاده نکردن از خط بر
  • کند خوانی
  • نکته برداری نکردن
  • مرور نکردن مطالب
  • شروع بی مقدمه
  • بازگشت به عقب و وسواسی کتاب خواندن
  • مطالعه نامنظم
  • مطالعه هنگام خستگی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا